و سکوت تو جواب همه‌ی مسئله‌هاست...

تجربیات، اندیشه‌ها، تحلیل‌ها، نکات، سوالات، حرف‌ها و دل‌نگاشته‌های یکی از مَردُم

۵ مطلب با موضوع «خودنگاره» ثبت شده است

هوای کربلا

سلام
عازم سفر شده‌ام.
الان که این مطلب رو می‌بینید، کربلام...

دود این شهر مرا از نفس انداخته است...
به هوای حرم کرب‌وبلا محتاجم...
دود این شهر مرا از نفس انداخته است. به هوای حرم کرب و بلا محتاجم
رفقا؛ همگی حلال بفرمایید،شاید دیدار دوباره‌ای میسر نشد. 
اگر می‌دونستم دعام اینقدر زود مستجاب میشه، کاش از خدا فرج آخرین ذخیره، طاووس بهشتی را خواسته بودم؛ گرچه که
معرفت دُرّ گرانیست به هرکس ندهند! پرطاووس قشنگ است به کرکس ندهند!
اما خدایا مگر در بازار یوسف فروشان، پیرزنی با کلاف نخ نبود؟  و نگفت:
پیرزن گفتا که دانستم یقین
کین پسر را کس بنفروشد بدین
لیک اینم بس که چه دشمن چه دوست
گوید این هم از خریداران اوست.
یااباعبدالله!
حسین جان! من که به خدا قابل نیستم؛ ولی لطف شما ما را بد عادت کرده!
من ترک چایی کرده بودم سالیانی
موکب به موکب اربعین چایی خورم کرد.
شعر از دوست خوبم حجت الاسلام آقا سید علی اصغر علوی و تصویر هم از دوست عزیزم حسین آقای براتی!
از همه حلالیت می‌طلبم و التماس دعا دارم.
یا علی
۰۷ تیر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
‍‌ یک مشاور

الگوی جوان و نوجوان ما؟

سلام
امروز اتفاقی گذرم به مترو افتاد.
دو تا پسر بچه دیدم که سنشون در حدود تکلیف بود و مشخص بود که از روی تفریح و گذران اوقات فراغت به مترو اوده بودند.
نحوه لباس پوشیدنشون ذهنم رو مشغول کرد:
جالبش اینجاست که اول فکر کردم یارو دختره!
قبلاً هم به یکی از این تیپ‌ها برخورده بودم ولی باور نمی‌کردم این مد توسط گروه سنی پایین‌تر هم انتخاب بشه. {تو چشمای اون طرف اینقدر نگاه کردم که از رو رفت و سرش رو انداخت پایین و رفت، اون که هیچی! هم موهاش رو رنگ کرده بود هم ابروهاش رو جمع کرده بود و هم آرایش کرده بود!}
یکیشون سویت‌شرت تابستونه تیره با مارک‌های نامفهوم داشت، شبیه علائم شیطان‌پرستی؛ شلوارک پاش هم سبز مات با علائم و حروف نامفهوم...
از دوستم پرسیدم اینا الگوشون رو از کجا می‌گیرن! آخه چه تیپیه اینا انتخاب کردن؟
کی به این‌ها مستقیم یا غیر مستقیم داره خط میده، نمی‌دونم!
به دوستم گفتم شما هم با من هم‌نظری که از کجا خط می‌گیرن؟ و یه لبخندی زد و گفت: «ولش کن! تو هم جای اونا بودی این رو انتخاب می‌کردی، اصلاً مد مکانیسم خودش رو داره و حتی رنگ هم به دلیل جاذبه‌اش به این بحث هیجان میده؛ همین رنگ سال و اینا...»
با خودم گفتم: «اگه بخوام فرزندم اینقدر بی‌حیا نباشه، پس برای خونم مطمئن باش ماهواره نمی‌خرم!»
۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
‍‌ یک مشاور

جلسه آشنایی با «متاریدینگ»

سلام
امروز آقای دکتر یاوری برای رفقا از متاریدینگ گفتن و همه چشم‌ها از حدقه بیرون زده بود که: «آخه مگه میشه؟»
به نظرم باید روش جالبی باشه، چون متدلوژی اون بر مبنای یک سری مهارت چشمی و حافظه‌ای به انضمام حافظه تصویری است.
گویا آقای دکتر فراهانی هم که مبدع این روش هست، انسان ارزشی و شریفی هست؛ فارغ از اینکه هزینه دوره به نظرم دو برابر هزینه معقول هست!
شاید هم شرکت کردم...
۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۲۲ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
‍‌ یک مشاور

دیدیم که همین‌جور هم شد!

باز هم وقت حساب شد:
دلم قرص شد از بابت مطلب قبل؛ چون:
صحنه اول؛ خیابون‌ها همه خلــــــوت!
صحنه دوم؛ جل الخالق: یه سری از رفقا با وجود اینکه شب امتحان بود {کاش یه امتحان، دوتا دوتا} نشسته بودن فوتبال دیده بودند!
صحنه سوم؛ اومدم دیدم رفقا نمازشون رو نخوندند و نشستن پای فوتبال...
الحق که فوتبال همگی قبول باشه...
صحنه آخر؛ ولی من یه حس آرامش رو با دوست عزیزم حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر علوی تجربه کردم.
الحمدلله علی کل حال...
والحمد لله علی کل شیء...
۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۳۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
‍‌ یک مشاور

فوتبال یا وقت تلف کردن!

سلام

می‌دونیم که تماشای فوتبال امشب وقت تلف کردنه.

گفتم اگر همین یک ساعت و نیم رو برای کشور و مشکلات جاری اون می‌گذاشتیم، وضعمون این‌قدر داغون نبود...

خودم اولین نفر شروع می‌کنم. 

حداقل امشبه رو فوتبال نگاه نمی‌کنم تا به حرفم عمل کرده باشم؛ نه که خودم؛ شما رو هم به این امر دعوت می‌کنم.

و برام آینده بلندمدت کشور مهم هست، نه اتفاق دفعی و هیجانی!


۳۱ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
‍‌ یک مشاور